آسمان ماااا

عاشقانه های من و همسرم:)

آسمان ماااا

عاشقانه های من و همسرم:)

بعضی وقتا....یکم فکر کن..


بعضی وقتا حتی با یک سلام،کلی تعجب می کنی!

بعضی وقتا حتی به یک نگاه،کلی فکر می کنی!
بعضی وقتا حتی با یک پیامک،کلی خوشحال میشی!
بعضی وقتا حتی با یک تماس ،کلی آروم میگیری!
بعضی وقتاحتی با یک نظر ،کلی جهت فکرت تغییر می کنه!
بعضی وقتا حتی با یک سوال، کلی علم و اطلاعات بدست میاری!
بعضی وقتاحتی به دست آوردن نمره های خیلی خوب هم،کلی شگفت زده می کنه!

بعضی وقتا حتی دیدن عزیزانت،تو را تا اوج خوشحال می کنه!

بعضی وقتا حتی داشتن یک دوست،تو را از غم و هراس نجات میده!

بعضی وقتا حتی با داشتن یک حس،بهترین حالت ها توی وجودت شکل می گیره!

بعضی وقتا حتی با داشتن یک همراه صمیمی،شجاعت و دلیری در وجودت جریان پیدا می کنه!

و....

بعضی وقتا حتی بو کردن،یک گل رز،قلبتو از هر کینه و نفرتی پاک می کنه..... .



این وقت ها زیادند.....به آنان فکر کن....


دو هفته بعد از امتحان بد....


ابتدا عرض کنم در این جا دو حالت داریم:1-یا طرف دانش آموزه ....       2-یا دانشجو...

برای آغاز از حالت دانش آموز شروع می کنیم:

صبح بلند میشی...می زنگی به به مدرست... میگن کارنامه ها حاضره!وبعدش کلی صغری و کبری می چینیو به مامیت میگی که دیگه بزرگ شدی و باید تنهایی بری کارنامتو بگیریمامیت از حرفت یکممیشه!

وحرفاتونو جدی نمیگیره و بلند میشه و مانتوشو می پوشه...و شمامیشین!حالا خر بیار و باقالی بار کن!

با به مامیت میگی:من بزرگم،خودم تنها میرم،خدافظ....راضی نیستا، اما میگه باشه خودت برو.وشما کلیمیشین... .

تا به خودت بیای، رسیدی مدرسه،با ادب و احترام خودتو معرفی می کنی..و طرف داره به سرعت دنبال کارنامت می گرده.

اه مثل اینکه پیدا شد -پس اون نذری که کرده بودم کارنامم گم بشه، چی شد؟ای بابا......

خوب اولین کاری که می کنی میبینی که کارنامت رنگیه یا نه؟_ جای شمارو نمی دونم اما مدرسه ی ما به نمره های

10> ماژیک فسفری می زنن_خوب الحمدلله کارنامتون سیاه سفیده.....

ولی معدلت...همچی ها، یکم بگی نگی ،کمه........

و در آخر ،با این کلمات یک جمله بسازید:شب ،بابا،دمپایی،من ،واین کارنامه البته با نمره های پایین!

سخته واقعا سخته...خدا واسه هیچ کس نیاره....

خوب حالت دوم:

عاقا ما تاحالا هرچی دانشجو دیدیم که شب ،شب  امتحانش بوده،با خودش این جملات رو تکرار می کنه:خب حالا به لحظات مقدس غلت کردم از ترم بعد می خونم نزدیک می شویم.خب حالا با هر بد بختی این شبو صبح می کنه میره سر جلسه،

و امتحانشو میده و حالا موقع گرفتن نتایجه!در اینجافضا باکلاس تره و نمراتو عمودی به دیوار چسبوندن....در ضمن از ماژیکم استفاده نمی کنن.اِه من؟من چرا این درسو افتادم....؟اما لازم به تذکر است که در اینجا طرف به بابا و دمپایی و...

فکر نمیکنه!واز اون لحاظ خیالش جمعه که بابا باهاش کار نداره!

خب حالا داری دنبال استاد می گردی...  . استاد دیگه 2.5نمره ارزششو داشت مارو بندازی؟خدارو خوش میاد؟من جوونو اذیت کنی؟

حالا بماند که با این افتادن آبروت پیش بعضیا هم بره!که وای وای وای

خدا بر ای هیچ کس نیاره این یکی سخت تره.....

وبالاخره این قضیه فیصله پیدا می کنه....البته به لطف زیاد استاد...


به کمک و لطف مهربان خدا ،من،از پس این کولاک عظیم"امتحانات نهایی" با موفقیت زیاد ،عبور کردم.و مثل گذشته ،همواره جزء دانش آموزان برتر قرار گرفتم.

شیرینیه شما عزیزان در جایی ،کاملا" محفوظ است....!

امیدوارم شما نیز در امتحانات پیش رو و امتحانات زندگی موفق و پیروز باشید.

دوستار شما.....دختر آسمان...

امتحان بد...

الان فرض کنین سر جلسه هستین:

1-خوب حالا برگه هارو می ذارن رو زمین.....3,2,1,...   برگه رو بر میدارین،خوب سوال اولو بلد نیستم...سوال دومم کار زیاد می بره،بذارم واسه بعد...

اٍه...سوال سومم مث همون سوال کتابه که  گذاشتم آخر بخونم....اه دیدی یادم رفت! و همین طور سوال چهارم تا...

بعد دستات شروع میکنه به عرق کردن...صورتتونم سرخ میشه...

خیلی سخته خدا واسه هیچ کس نیاره...

2-خوب حالا شمارش معکوس برای گرفتن برگه ها از شما آغاز میشه...برگتو گرفتی بالا...و داری به جوابات نیگاه میکنی،می بینی حاصل ضرب دوتا هشتو نوشتی16!  کاریشم نمی تونی بکنی...هیچی خیلی راحت برگتو ازت می گیرن،و تو ضد حالت می مونی!  بازم خدا واسه هیچ کس نیاره....

3-خوب حالا با حالت پشیمانی ،آویزون وارد حیاط میشی و چون آبروتون پیش بقیه حفظ بشه توی دعواشون سر جواب 2نمره ای سوال10 وارد نمیشی.... و فرار و به قرار ترجیح میدی ...دست دوستتونو میگیری و میرین یه گوشه و ازش خواهش میکنین تا با هم حساب کنین ببینین میوفتی یانه؟

بعد کلی میشین که با کلی ارفاق میشین13!

با بقیه خداحافظی میکنین و روی برگه ی اول کتابت با افتخار مینویسی:به لطف خدا پاس گشت.....

خدای مهربونم دوست دارم..

خــــــــدایـــــــــــــ ــــــــــــــــــــــــا

اگه یه روز فراموش کردم خـــــــــــــدای بزرگی دارم

تو فراموش نکن که بنده کوچکی داری  ...

آخه این بنده زیاد دوست داره!

تو میدانی؟

                          نمی دانم....

                                            تو میدانی؟

                                                         که انسان بودن و و ماندن چه دشوار است؟

                                                         چه زجری می کشد،آن کس که انسان است؛

                                                                    و از احساس سرشار است.

                                                      .