آسمان ماااا

عاشقانه های من و همسرم:)

آسمان ماااا

عاشقانه های من و همسرم:)

یعنی...

یعنی...خوشحالی

          حس خوب

          آرامش خیال

          کار کردن برای عزیزان،از دل

          محبت به دوستان عزیز

          لبخند پس از گرفتن یه چیز خوب

          کمک کردن به کسی که ازت درخواستی نکرده...و میدونی که لازم داره...

          وارد شدن یه فرد جدیدی به چارچوب زندگی خانوادگی مث یه نی نی                                                      خوشحالی دیدن یه رتبه ی خوب...و گریه ی شوق بعدش

          حس روزه..مهمونی خدا..صوت قشنگ قرآن

          لذت در کنارهم بودن!

          شوق دیدن دوستان خوب-خداییش خیلی عالیه-

         درس خوندن توی یه رشته ی مورد علاقه

         و...

اینا یعنی خوشبختی...

یعنی زندگی..

یعنی تعریف من از یه زندگی خوب... عالی  

زندگی خیلی کوتاه تر از اونیه که هممون فکر میکنیم!!!

پس چرا شاد نباشیم؟مگه دیگه چند بار فرصت زندگی داریم؟

"این غم و غصه هم عین همه ی همونایی که تا حالا گذشت میگذره"

باور کن!

پس خوب زندگی کن.

عزت زیاد.             



سلام به همگی!

سلام دوستان...من برگشتم.

"یسر"من بالاخره رسید.دیگه میتونم تا هر وقت دلم میخوادTVنیگا کنم..برم بیرون..بدون هیچ دغدغه و استرس درسی!

دیگه حالا دارم واقعا زندگی میکنم..زندگیلذت درست کردن غذا..تمیز کردن با حوصله ی خونه..بودن..خندیدن..

خدایا شکر...

شکر عبور کردم و گذشتم..گذشتم از بی خوابی ها..شب بیداری ها..استرس آزمون ها..ترس دیدن رتبه و تراز

همه اش گذشت..ومن الاناین جا هستم.

اونروز رفته بودم بیرون به تماشای مغازه ها..با یه تازگی خاصی نیگا میکردم...با دقت تر..انگار مدت ها..ماه ها میشد ندیده بودم.و چه زیبا بودند..حتی خیابان..هوا..حتی ماشین ها..

چقدر برایم تازگی داشت..جدی میگم.

خلاصه..قدر این لحظات را میدانم.

نتیجه گرفتم ما تو زندگیمون یه چیزایی رو خیلی بزرگ میکنیم..ینی از اونا برای خودمون غول درست میکنیم..یه غول بزرگ که هر چی بهش نزدیک تر میشیم مضطرب تر میشیم..می ترسیم..نکنه قبول نشم..نکنه نتونم..نکنه سر جلسه حالم بد بشه..فرمولا یادم نیاد..

ولی دیدم این غول بزرگ اصنم سخت نیس..مث همه ی همون امتحانی میمونه که تا الان دادم..

همون قدر ساده!شایدم ساده تر!فقط باید خودتو نبازی..از نزدیک تر شدن بهش خوشحال باشی نه ناراحت..

خداکنه با قبولی تویه رشته و دانشگاه عالی نتایج تلاشامو ببینم!!!

برای رسیدن به هدف:توکل بر خدا+تلاش+دقت+اعتماد بنفس...کافیه!

و البته باید از خیلی از علایقت بگذری..شاد هم باشی!!!


و یه چیز دیگه:

سعی کنین اطرافیانتونو دوست داشته باشین..

شاید این فرصتا دیگه نباشه :(


راستی ماه قشنگ رمضان بر همتون مبارک..

پست خوبی نشد..

دیگه ببخشید..

سلامت باشید...عزت زیاد

فعلنی خدانگهدارتون





:)))


اومدم سریع بگم و برم...

دوستان یه حمد برای موفقیتم بخونین..

خواهش!

ان مع العسر یسرا

این روزها عجب سخت روزهایی هستند...

من هستم کتاب ها هم هستند...فقط حوصله ام نمیدانم کجاست!

حس دونده ای را دارم که فقط میدود...

چشم هایش جایی را نمیبیند...

فقط میدود...

امیدوارم حس برخورد بند به کمرم را احساس کنم!

این روزها..دوست هاهم سخت درگیرند...

به خودم هم سخت امیدوارم-بماند بین خودمان:خدا امید هیچ کسی را ناامید برنگرداند-

خدایا"ان مع العسر یسرا"یت را این روزها قشنگ می فهمم.

"یسرا"ت را سریع تر به پیش آور...

که از" العسر "همی افسرده شدمو خسته...

به امیدت یاالله :)


پ.ن1:دوستان سلام...به یادم باشید و برایم دعا کنید..

پ.ن2:گیل پیشی کجایی؟نمیگویی بیشتر از هر موقعی به روحیه محتاجم؟بیا...سری بزن.

خوشحال باشید...عیدتونم مبارک.



                                           


دل وابستگی هایم! :)))

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

:(

این روزا دیگه کسی به ما سر نمیزنه...

یکم دلداری بده!

تو این اوضاع وخیم....والا!

دوستای بد.

منو هوای بهار..

مرا با هوای بهار...دوستی بسیار است! دیدن سبزی های جوشان در هر شاخه..شکوفه ها..مطبوعی هوا..همه وهمه...که چه بسیارند...و زیبا!برای من حس نوشتن میآورند..حس خوب..حس زندگی..حس دوباره بودن..زدودن غم..

و امید به آینده ای روشن...

ومن از همین جا این حس هارا تقدیم میکنم به تو!باشد تا وجودت را بهار چون شاخه های بی حاصل این درخت هایی که هنوز خوابند..و جامه ی سبزشان را تن نکردند...هرچه زودتر سبز کند...بر دلت شادی بشکوفاند...و عمرت را با محصول موفقییت با برکت کند.

هوایش فوق العادست...از من میشنوی پنجره ای باز کن و از هوای زرینش وجود خودت را متنعم ساز...لحظه ای-هرچند کوتاه-چشمانت را بببند..وبه هیچی فکر نکن..نگذار همین مدت کوتاه در فکر استرس فردا..گرفتاری..غم و دلتنگی بگذرد.برایت شاد بودن..شاد زیستن..وبهره مندی از بهار را آرزو مندم.

وجودت سبز..

دلت خوش..

و امیدت درخشان..

عزتت زیاد

خدانگهدار!

سیزده به در!

کلا امسال همش باید با تاخیر خدمت برسم!

خدا بخیر کنه!

عاقا سلام!ما هم عین خیلی ها سبزه گره نزدیم...به خواننده ی شعر"سیزده به در/چهارده به تو/سال دیگه خانه ی شو!/"با اخممان دعوا نمودیم!طرف پرو پرو با گستاخی تمام شعر را به پایان رساند:"سال دیگه خانه ی شو/بچه بغل(!)"بعدش شدید خندمان گرفت!از دست این قوم و طایفه!چه کنیم دیگر؟ آرزو دارند...دوست دارن پلوی ماراهم بخورند...بگذریم!

یادمان از کوچیکی هامان میآید-که طفیلی بیش نبودیم-:

شب های سیرده تازه یادمان از مشق های شب...تکالیف عید...(وای) پیک نوروزی مان میافتاد...

تازه بعضی سال ها تا نصفه های شب... مینشستیمو مشق مینوشتیمو...مینوشتیمو...

خوشی روز از دماغمان در می آمد!

سال بعد عبرت گرفتیمو مشق هامان را به مهمانی میآوردیمو در گوشه ای...کنجی می نوشتیم!

البته حواسمان نبود چه مینویسیم... ولی خب.برای خالی نبودن عریضه..رفع بیکاری..عزیز شدن ودرس خوان تر نشان دادن..یاد دادن نقاشی به بچه کوچیکه ی میزبان..و..فواید آن بود.

و امسال هم از این شیوه استفاده نمودیم...

ولی با رویکرد" جدی تر"و توجه بیشتر...

خلاصه...

اینطور هم این15 روز گذشت...وما ماندیمو خاطرات خوبو..یه طایفه ی منتظر..یه خونواده ی مهربونو...

کلی دوست نازنین..ویه آینده ای روشن..و یه لبخند بر لب من!  :)

خدایا شکرت.

تمام!

+دوست داشتم بیش از این ها باشد.ولی اشکال ندارد...ما عادت داریم! دوستم موفقیتت دعای من است.


دوستان تبریک عید...با یکم تاخیر

دلم انفجاریست...بمبم تو باش.

دری بسته هستم...پلمبم تو باش.

مرا کشف کن...گرچه دور از توام!

بیا و کریستف کلمبم تو باش!

گفتیم با یک شعر از یه ناشناس شروع کنیم زیبا تر باشد!

حالا سلام.

خسته ی دید دید بازدیدا نباشین...چقد عیدی گرفتین؟خوش گذشت؟

کمر ما که از بس خم شدیم جلو مهمون چیزمیز تعارف نمودیم راس نمیشود!والا!

جدی میگم!والا!

چه زود گذشت!چه زود...ومن چه زود بزرگ شدم!چه زود همه مرا "خانم"صدا میکنند!

و چقد لحظاتی که گذشت را دوست داشتم.

خدایا!دوست ندارم این لحظات تمام شود.

تمامشان نکن....!

دوستان سال سختی در پیش دارم.

دعا کنید برایم...

توفیقتان پایدار..


باورم

باورم برام خیلی مهمه!

تازگیا،به این پی بردم،که آدما دوتا دنیا دارن: 1-اون چیزی که با چشاشون میبینن.

 2-اون چیزی که با حس و دل درکش میکنن..یا باعقل بهش فکر میکن.

مثلا":

هنوز که هنوزه،به این باور حسی وجود الکترون نرسیدم! 

توی سال های پیش انگار جا موندم!هنوز هم موقع نوشتن تاریخ...به صداقتش شک میکنم!

اما بحث اخیرمون در رابطه با موج های الکترو مغناطیسی رو شدیدا حس میکنم!

مثلا" موج های فروسرخ بدن انسان...موبایل...

بحثی بود در رابطه با اینکه نماز چقد برای دفع موج های منفی جذب شده توسط بدن مفیده...

خیلی خیلی جالب بود برام..حسش کردم شدید!!!

نوشته بود...هفت جای بدن مهم ترین مکان های جذب موج بدن هستد..

موج های موبایل زمین...

و سر مهم ترین آنها..

و خاک هم رابط دفع امواج بد به زمین.

کی هستش که بعد از نماز احساس آرامش نکنه؟

دستش بالا



+دوست ندارم عید بیاد!

همین.

++گفتیم با اومدن عید...یه صفایی هم به آسمونم بدم!قشنگ شده آیا؟

نهایتِ من!

هوای امشب بدجور هواییم کرد.

با این اتفاقا...و صحبت ها...

بدجورم الان...

بدجورم خوشحال...


خدایا!

نگیر این هارو از من!

خواهش میکنم!

من به همین ها خوشم!

                        اینم الان من:                             

+تولد قشنگت مبارک...

دوستم!


محجوبه تن


جلوی آینه ایستادم و چادرم را سر کردم همانطور که مشغول مرتب کردن چادرم بودم متوجه نگاه عجیبش شدم.

دوباره توی آینه خودم را برانداز کردم و نگاهی به چادرم کردم .
چیز عجیبی نبود .
پرسیدم: طوری شده؟ چرا اینطور نگاه می کنی ؟
گفت: وقتی چادر سر می کنی،
من که همسرت هستم هم احساس می کنم نمی شناسمت .
احساس می کنم متعالی و دست نیافتنی شده ای:)


پ.ن:کپی..

حقیقت حجاب ینی همین..


محجوبه تن


                                   
جلوی آینه ایستادم و چادرم را سر کردمهمانطور که مشغول مرتب کردن چادرم بودم متوجه نگاه عجیبش شدم.
دوباره توی آینه خودم را برانداز کردم و نگاهی به چادرم کردم .
چیز عجیبی نبود .
پرسیدم: طوری شده؟ چرا اینطور نگاه می کنی ؟
گفت: وقتی چادر سر می کنی ،
من که همسرت هستم هم احساس می کنم نمی شناسمت .
احساس می کنم متعالی و دست نیافتنی شده ای
+کپی... و من معتقدم حقیقت حجاب ینی همین :)

من این همه نیستم!

داری تو راهرو آرام و بی صدا راه میری .. که یکی عین هم چی از پشت دستتو میگیره.. میگه:باز مردم شاگرد nام میشن!!! میگم اِه!زرنگی! مردم دیگه که با نمره ی بالاتراز ما شاگردn+1ام میشن چی؟حالا من زیاد میخونم؟

یا مردم؟میخنده میگه..دهنم سرویس شد امسال!!!


+حس میکنم یکی داره خیلی کمکم میکنه!اما همه دارن از من تقدیر میکنن!چرا؟

++من لایق این همه تعریف نیستم..جدی میگم!من هیچ کارم..شکست نفسی هم نمیکنم!

+++تو رو که بردارم از زندگیم همون صفری بودم که هستم..با تو مرا هزارها میبینند!

++++خدایا من از تو ممنونم!



کاش ... حرف دیگری نیست.

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.