گنجشکی به آب نزدیک می شد و بر می گشت
پرسیدند:چه میکنی؟؟؟
گفت:در این نزدیکی چشمه هست
و من نوکم را پرآب می کنم و روی آتش می ریزم
..گفتند:حجم آتش در مقایسه با آبی
که می آوری بسیار زیاد است و این فایده
ندارد..گفت:شاید نتوانم آتش خاموش کنم
اما هنگامی که خداوند پرسید:زمانی که
دوستت در آتش سوخت چه کردی؟
پاسخ میدهم:
""""هر آن چه از من بر می آمد"""
پ.ن:
هرکاری از دستم برآید برای خواسته ی هایم کرده ام:)
درس و موفقیتاهو ...
الان خوشحالم...
خدا درست کنه واستون
ممنونم سنا جان:)
عید قشنگ تو هم مبارک دوست نازنینم:)
سلام.
جالب بود...
و البته آموزنده....
کاش در ما اثر کند....
سلام
بلی
بلی بلی
پند ها که زیادند.
عبرت گیران اندکند.